اینجا روی صحنه ایستادم
آنچه دیدم آرزویم بود
آرزوی من که نه آرزوی تو
آری با هم به اوج رسیدیم
نگاه کن همه برایمان کف زدند
برایم نوشتی نه حالم می پرسی نه راهم
اما من هم حالت را می دانم هم راهت
می دانم آنقدر دلتنگی که می خواهی
با ابر بهار همکلام باشی
اینکه نمی دانم
نگاهت به انتهای این جاده است