خسته نشو از بارانی که
سیلی می زند بر صورتت
بایست تا اشکهایش تمام شود
بدان رنگین کمان سلام می کند
سلام بر تو ای همدم شبانه
دورم را حصار غم گرفته
غصه هایم ترا غصه دار کرده
بگذر از این همه خاطره
از یاد ببر مرا از همین لحظه
خواستم بگویم در این نامه
خاطرت در قلبم می ماند همیشه
نه غزل و قصیده می گویم
نه رباعی و دوبیتی
اما کوله باری از ناگفته ها دارم
یه کاری کنید
عروسی شیطان است
فرشته ها گم شدند