بغض بیصدام ترکید اون لجظه
که پیکر بی جانت را دیدم پدر
زیر خروارها خاک بود
باران اشک از چشمانم بارید
انگار همه احساسم رقصید بر گونه ام
دیدم خاطراتم دفن می شد با تو
دیدم چشمان مهربانت بسته بود
تکه تکه های قلبم را زیر خاک گذاشتم
تا بدانی تمام شد زندگی من با مرگ تو
به خدا گفتم این جدایی بی رحمی بود
اینکه من باشم و او نباشد
کاش جان مرا می گرفتی بجای او
خدا گفت هنوز نام تو در این لیست نیامده
Ashkam daromad asal jan,ghashang bod
رفتگان را خدا بیامرزد...
سایه ی زندگان مستدام...