آرام بگیر اشکهایت را پاک کن
دنیایت را از آینه محبت ببین
اینهایی که گذشت بر تو
تقدیر تو بود نه تقصیر تو
امشب را به خاطر بسپار
این لحظه هایی که گذشت
دیگر برنمی گردد
با چشمانت عکسی بگیر
که تصویرش در قاب زندگی
سایه اندازد
زخم شاهرگت را می بندم
با بند بند شاهرگم
آنچه من فریاد می کنم
سکوت توست از شاهرگ تو
سکوت را بس کن
اکنون وقت فریاد است